سانس عهد شکوفایی تجارت بود و در این دوران اروپا به طور کلی ثروتمند بود. بعضی از تجارتهای دوران رنسانس جنبه بینالمللی داشتند و درآمد حاصل از آن به اندازهای بود که منجر به تکامل روشهای مدیریت مالی شد.[۲۰] جامعهٔ دوران رنسانس متشکل از سه طبقه بود: طبقهٔ بالایی یا حاکم، طبقهٔ متوسط یا تجّار و طبقهٔ پایینی یا کارگر. اشراف طبقهٔ بالا هنوز هم بیشترین قدرت سیاسی را داشتند و صاحب املاک وسیعی بودند و افراد طبقهٔ پایین مورد سوءاستفادهٔ و خراجگیری آنها قرار میگرفتند.[۲۱] افکار انسانگرایان نیز مخالف ثروت و مادهگرایی نبود.
به طوری که لئوناردوبرونی میگوید:
ما باید از داراییهایمان لذت ببریم و از آنها برای راحتی و معاشمان استفاده کنیم. ما نباید در استفاده از آن چه فراهم آوردهایم، پرهیز کنیم و تشنه لب بر سر چشمه بمانیم.[۲۲]
یکی از سودمندترین مشاغل دوران رنسانس خرید و فروش بود. مواد خام یک منطقه با سود به تولید کنندگان مناطق دیگر فروخته میشد و با فروش کالاهای ساخته شده سود بیشتری حاصل میشد.[۲۳] با وجود رشد صنعت، رنسانس دورهٔ انقلاب صنعتی نبود. بسیاری از محصولات اروپایی را کارگرانی تولید میکردند که به تنهایی یا در گروههای کوچک کار میکردند، صنعت چاپ بود.[۲۴] اغلب کالاهایی که داد و ستد میشدند، دست ساز بودند و تولید انبوه به وسیلهٔ ماشین سیصد سال بعد از آن مرسوم شد.[۲۵] ونیز و جنووا[۲۶] هر دو از موقعیت سوق الجیشی مناسبی برخوردار بودند و در دوران رنسانس مرکز تجارت مدیترانهای بودند.[۲۷]
در شمال اروپا نیز خرید و فروش مواد غذایی شاه (از جمله شاه ماهی نمک سود شده) از جمله فعالیتهای پر سود اقتصادی بود. این بازرگانان برای مقابله با دزدان دریایی و کنترل این بازرگانی پر سود اتحادیهای هانسایی[۲۸] را پدید آوردند. مراکز مدیریت این اتحادیه در شهرهای لوبک و هامبورگ قرار داشت.[۲۹]
تجارت امروزی بیش از تخصصی شدن مشاغل مرهون رنسانس است. برای مثال، شرکتهای سهامی امروزی از دوران رنسانس به وجود آمدهاند یکی از اولین شرکتها، شرکت انگلیسی موسکوی[۳۰] بود که در سال ۱۵۳۳ برای تجارت با روسیه تأسیس شد. موسکوی و سایر شرکتها، مثل شرکتهای سهامی امروزی برای افزایش سرمایه، سهامشان را تحت عنوان بورس میفروختند. به علاوه صرافان دورهٔ رنسانس، بسیاری از کارهای بانکداران امروزی را از جمله پرداخت بهره و تأمین سپرده انجام میدادند.[۳۱]
در اوایل دوران رنسانس، مهمترین بانکداران که آنها را بانکداران لومبارد[۳۲] مینامیدند ساکن شمال ایتالیا بودند که مرکزشان در فلورانس بود که هشتاد شرکت مالی داشت. در قرن پانزدهم، شرکت مدیسی به تنهایی شانزده شعبه تأسیس کرد.[۳۳] ویل دورانت در این باره میگوید:
هشتاد بانک واقع در فلورانس سرمایهٔ سپرده شان را به کار میانداختند. چکها را پرداخت میکردند و نامههای اعتباری صادر میکردند. فلورانس از قرن سیزدهم تا پانزدهم مرکز مالی اروپا بود.[۳۴]
همچنین یکی از موفقترین بانکداریهای غیر ایتالیایی متعلق به فوگرهای آلمانی بود. آنها ابتدا با فروش البسه مشهور شدند. سپس با راهنماییهای یاکوب فوگر به اوج سعادت رسیدند.[۳۵]